مدیریت زنبورداری بر پایه فعالیت زنبورها


زنبورا خیلی بهتر از ما از شرایط طبیعت و آب و هوا خبر دارن، دلیلش هم اینه که اگر کندوهای ما از دست بره، در واقع ما سودی نداریم، اما مساله برای زنبورها متفاوته. صحبت از مرگ و زندگیه! پس زنبورهایی زنده خواهند موند که بیشترین انطباق رو با طبیعت و آب و هوا داشته باشن. در واقع ما گهگاه یک نکته رو فراموش می کنیم که زنبورها و ما هم جزیی از طبیعت هستیم.

من بیشتر اوقات در تنظیم زمان بندی و اینکه چه کاری رو توی چه زمانی انجام بدم به خود زنبورها مراجعه می کنم، چند تا مثال می زنم:

مثال اول: بهترین زمان دادن کیک گرده به زنبورها، وقتیه که خودشون تخمریزی رو شروع کرده باشن. وقتی در کندویی رو باز کنیم و دستمون رو روی پارچه ی قاب ها بزاریم، اگر گرم بود، این معنا رو داره ملکه ها تخمریزی رو شروع کردن. پس اول با خمیرشیرین تحریکشون می کنیم و دو سه روز بعد یک کیک گرده روی خمیر شیرین میزاریم.

مثال دوم: زمان پرورش ملکه از وقتی شروع میشه که اولین نر متولد میشه و وقتی به پایان میرسه که نرکشی شروع میشه. اما بهترین زمان پرورش ملکه زمانیه که زنبورها خودشون اقدام به شاخون زدن و پرورش ملکه می کنن (البته منظور اکثریت کندوهاست، نه کندوهای مشکل دار یا کم جا).

مثال سوم: بهترین زمان بچه گرفتن وقتیه که اگر کندویی رو بدون دستکاری توی منطقه بزاریم، بچه بیرون کنه. این نشون میده که شرایط محیطی و تغذیه ای برای رشد یک کندوی ضعیف یا متوسط مناسبه.

مثال چهارم: وقتی باید به زنبورا برگه موم بدیم که خودشون هرزبافی (یا به قولی کاربافی) داشته باشن. هرزبافی زنبورا در واقع یک علامته که نشون میده ترکیب جمعیتی، شهد، گرده و دمای مناسب برای موم بافی وجود داره و موم بافی با کمترین استهلاک ممکن انجام میشه.
مثال پنجم: وقتی دادن شربت رو برای کندوها قطع می کنیم که سفیدکرده باشن (لینک راهنما). وقتی زنبورا حوضک زدن یعنی شهد به وفور داره به کندو وارد میشه و بهیچ وجه نباید کندوها تغذیه بشن. اینا می تونه نشونه ی خوبی هم برای کوچ دادن زنبورا باشه. به این صورت که زمان غنای مرتع رو تشخیص بدیم و سر وقت زنبورمون رو اونجا حاضر کنیم.

 

    

منبع : آرش دل ربا